هزاره ها به هزار راه روان اند
در سال ۱۳۶۸ اتفاق بزرگ در تاریخ جامعه هزاره و شیعه رخ داد، بعد از سه سال تلاش پیگیر بابه مزاری و جمع دیگر از یاران موفق شدند نه حزب سیاسی را گرد هم آورده و از مجموع آنها حزب وحدت اسلامی را تشکیل دهند.
در این تاریخ شاید برای اولین بار بود که هزاره ها خودرا عملا در کنارهم احساس نمودند و روز بروز بقدرت و اقتدار سیاسی و اجتماعی شأن افزوده می شد و با آغاز مقاومت عدالت خواهی غرب کابل به رهبری بابه مزاری، وحدت هزاره ها جامه عمل بیشتری به خود گرفت و تبدیل به یک موازنه قدرتمند سیاسی و نظامی در کشور گردید.
بعد از شهادت بابه مزاری و جور نیامدن وارثان ایشان بر سر چوکی رهبری دوباره جدایی ها آغاز گردید و هزاره ها به هزار راه خود برگشتند و تاکنون بیش از نه حزب و گروه ناکارآمد ساخته شده.
امروزه می بینیم که هزاره ها از نگاه علمی و آگاهی سیاسی و اجتماعی تا حدودی به مراحل مورد قبول رسیده اند اما متاسفانه مثل همیشه از پراکندگی و جدایی ها رنج می برند و کوچکترین حرکت ناسنجیده دامنه نابسامانی های آنان را بیشتر می سازد مثل که امروزه ما شاهدیم اقدامات ناشیانه دست اندرکاران دانشنامه هزاره بر این جدایی ها افزوده و یقینا این پاشیدگی ها و پریشانی ها بزرگترین نقطه ضعف و آسیب پذیر مردم ما خواهد بود.
به همین دلیل اینجانب با کمال احترام به همه بزرگان دنیای سیاست پیشنهاد دادم زمان آن فرا رسیده که هزاره ها یک تصمیم سرنوشت ساز دیگری بگیرند و یکبار دیگر در کنار هم جمع شوند و اینبار سکان رهبری را به یادگار بابه خود خواهر زینب مزاری بسپارند و این تنها راه گرد هم آمدن همه با افکار و اندیشه های متفاوت سیاسی و گروهی زیر چتر واحد خواهد بود از این پشنهادم برداشت های متفاوت صورت گرفت و نظرات متعدد مخالف و موافق ابراز شد و هرکدام برای خود دلیل ارایه کردند.
اما من براین پیشنهاد خودم هستم و دلایل معقول، منطقی و قابل قبول دارم اگر کسی از دوستان حاضر باشد در یک برنامه زنده دوستانه دلائل خودرا در حضور همه ابراز کنیم و قضاوت نهایی را بسپاریم به مردم و الا خواهش من این است بخاطر نجات مردم و سرنوشت خود به این نظریه بی پیوندید و انرا همگانی و حمایت کنید تا انشاءالله روز شاهد یک تحول بزرگ دیگری در تاریخ مردم خود باشیم.
Sharifi Ghaznawi - fb